طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

نوروز یک هزار و سیصد و هشتاد و هشت فرخنده باد

.. 

چون لاله به نوروز قدح گیر بدست .. با لاله رخی اگر ترا فرصت هست
می نوش بخرمی که این چرخ کهن .. ناگاه ترا چون خاک گرداند پست 

کم کم به پایان سال نزدیک می شویم٬ سالی که گمان کنم نه تنها برای من بلکه برای خیلی از مردم ایران و هتا خارج از این خطه خاص بود!
اصلن دوست ندارم این یادداشت رو خراب کنم! چون اگر قراری این چنین هم باشد تا دلتان بخواد رخدادهای ناگوار یکی پس از دیگری رو داشتیم..از آبگیری سد سیوند و رطوبت آرامگاه کوروش بزرگ گرفته تا ناخلفی های سیروس بامداد و یکه تازی و دزدی های دایی در فوتبال و و و هزار حرف نگفته! هتا امیر کبیر را هم با چند استخوان گوسپند قبرستان کردند!باران هم پس از گل آلود کردن زمین پس از آن تمام شد و رفت! امسال برای هدایت هم جشن گرفتند و او را مرگ نامیدند! .. هتا خانواده ما باز هم کوچک تر شد!.. و اما.. و اما این چرخ هم هنوز پا برجاست! 

خوشحالم که در میان این روزهای سخت آدم های خوبی دیدم و خوشحال تر اینکه دیدم هنوز باورهایی در درونشان فرو نریخته.. خرسندم که پایان سال را در کنار پدران و مادران و تاریخ خودمون به پایان رسوندم..
هیچ پایانی قشنگ تر از این برای این سال پر از دغدغه٬ سر و صدا و موج منفی نبود.. 

زرتشت بنیان گذار فرهنگ و آرمان شهر ایران می گوید: "آدمی آن چیزی نیست که زاده می شود بلکه آن چیزی است که باید بشود٬ و این شدن تنها از راه نوزایی همه روزه انجام شدنی است پیام نوروز هم همین است که هر کسی بکوشد تا خود را و جهان پیرامون خود را نو کند.."  

پس نوروز را همانند نیاکان خود گرامی می داریم همان طور که آیین های درست و نکو را گرامی می داریم و رسم های غلط را می زداییم

گزافه گویی و هدر دادن وقت در این روزهای زیبا کار ناپسندی هست پس بهتره که هم من و هم شما به روزهای خوب موجود و در پیش رو برسیم.. 

نوروز یک هزار و سیصد و هشتاد و هشت خیامی خجسته و همایون باد.

ادامه مطلب ...

نوروز یک هزار و سیصد و هشتاد و هشت گرامی باد

 

چون لاله به نوروز قدح گیر بدست .. با لاله رخی اگر ترا فرصت هست
می نوش بخرمی که این چرخ کهن .. ناگاه ترا چون خاک گرداند پست.. .. 

از آبگیری سد سیوند و رطوبت آرامگاه کوروش بزرگ گرفته تا ناخلفی های سیروس بامداد و یکه تازی و دزدی های دایی در فوتبال و و و هزار حرف نگفته! هتا امیر کبیر را هم با چند استخوان گوسپند قبرستان کردند! باران هم پس از گل آلود کردن زمین پس از آن تمام شد و رفت! امسال برای هدایت هم جشن گرفتند و او را مرگ نامیدند! خسرو آواز هم مرغ سحر ناله سر کند رو هنوز می خواند..هتا خانواده ما باز هم کوچک تر شد!.. و اما.. و اما این چرخ هم هنوز پا برجاست!
خوشحالم که در میان این روزهای سخت آدم های خوبی دیدم و خوشحال تر اینکه دیدم هنوز باورهایی در درونشان فرو نریخته..

خوشحالم که در میان این روزهای سخت آدم های خوبی دیدم و خوشحال تر اینکه دیدم هنوز باورهایی در درونشان فرو نریخته.. خرسندم که پایان سال را در کنار پدران و مادران و تاریخ خودمون به پایان رسوندم..
هیچ پایانی قشنگ تر از این برای این سال پر از دغدغه٬ سر و صدا و موج منفی نبود..زرتشت بنیان گذار فرهنگ و آرمان شهر ایران می گوید:"آدمی آن چیزی نیست که زاده می شود بلکه آن چیزی است که باید بشود٬ و این شدن تنها از راه نوزایی همه روزه انجام شدنی است پیام نوروز هم همین است که هر کسی بکوشد تا خود را و جهان پیرامون خود را نو کند.."!

کم کم به پایان سال نزدیک می شویم٬ سالی که گمان کنم نه تنها برای من بلکه برای خیلی از مردم ایران و هتا خارج از این خطه خاص بود!اصلن دوست ندارم این یادداشت رو خراب کنم! چون اگر قراری این چنین هم باشد تا دلتان بخواد رخدادهای ناگوار یکی پس از دیگری رو داشتیم

پس نوروز را همانند نیاکان خود گرامی می داریم همان طور که آیین های درست و نکو را گرامی می داریم و رسم های غلط را می زداییم

گزافه گویی و هدر دادن وقت در این روزهای زیبا کار ناپسندی هست پس بهتره که هم من و هم شما به روزهای خوب موجود و در پیش رو برسیم.. 

..نوروز یک هزار و سیصد و هشتاد و هشت خیامی خجسته و همایون باد.

نیایش آغاز سال

((باشندگان سر سفره دست در دست هم))

اته جمیاد.یته افرینامی.اغنی اشوبیم.همازور بیم.همازور کرفه کاران بیم.دور از وناه و وناهکاران بیم.هم کرفه بسته کشتیان و نیکان و وهان هفت کشور زمین بیم.دیر زیویم.درست زیویم.شاد زیویم.تا زیویم به کامه زیویم.گیتی مان باد به کامه تن.مینومان باد به کامه روان.همازور بیم.همازور هما اشوبیم.اشم وهو.(تا سر خواندن): ای اهورامزدا تو را دوست می داریم که قانون اشا را بنیاد نهادی ،آبها و گیاهان و روشنایی را آفریدی،کل جهان و همه داده ها را نیک آفریدی.می ستاییم روان یلان و پهلوانان و مردان و زنان نیک اندیشی را که با وجدان نیک در برابر بدی ها بر می خیزند.می ستاییم مردان و زنان نیک اندیش و جاودانه را که همواره با منش پاک زندگی می کنند و سود می رسانند.همان شود که آرزو داریم.بشود از اشوان باشیم.همازور بیم.همازور کرفه کاران بیم،دور از وناه و وناه کاران بیم.هم کرفه بسته کشتیان و نیکان و وهان هفت کشور زمین بیم.دیر زیویم.درست زیویم،شاد زیویم،تا زیویم به کامه زیویم.گیتی مان باد به کامه تن،مینومان باد به کامه روان،همازور بیم،همازور هما اشوبیم،اشم وهو...

برگردان پارسی

پرونده تلخی به نام واپس ماندگی!

...
این مدت هر بار که به دنبال بهانه ای برای نوشتن بودم چیزی که در خور نوشتن باشه پیدا نکردم! هر چند که این مدت جشن های گوناگونی داشتیم اما چون پیشین در اون مورد نوشته بودم دنبال سوژه جدیدی می گشتم.

همیشه یادآور ماجراهای تلخ روا شده بر سرزمین ما فراوان بوده اما یکی از تلخ ترین و اثرگذارترین اونها مربوط به رخداد یک اسفند هزار و سیصد و هفتاد و نه سال پیش (برابر با سال سال یازده یزدگردی و 642 مسیحی) شکست سپاهیان ایران به دست عرب های مسلمان.

در اون روزگار سپاهیان یزدگرد، پادشاه ساسانی، در نهاوند شکست سختی از تازیان مسلمان خوردند.