طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

فصل مشترک ایرانیان

چند باری کاغد کاهی _که برای روزهای امتحان گرفته بودم و هیچ کاربرد درسی برام نداشتن!_ را خط خطی کردم، آبی (خودکارم آبیه نه سیاه!) کردم... ولی باز هم پیش خودم گفتم: بیام چی بنویسم؟ چی بگم؟ خوب یه جاهایی هم باید سکوت کرد و رفت سر جات نشست و به سخن های خوب و شنیدنی دیگران گوش داد. مگه این زبان و دهان گشاد باید همیشه باز باشه تا آدم احساس راحتی کنه؟ خوب همین چند تا خونه اون طرف تر پر از سخن های خوب و شنیدنیه، امروز رو هم خیلی خوب تصویر سازی کردن، همیشه که نیازی نیست برای اعلام وجود یا یادداشت "چند صد منی" آدم بنویسه! 

اه... خوب اصلن چرا دارم اینجا رو هم خط خطی می کنم! در پیوست اینکه این بابا"پدر بیامرزی" بنده را بی شک دریافت خواهد کرد بهش گوشزد می کنم که: بابام جان، ما به کل به همه "چیز میز"های پر حادثه عادت داریم! اصلن ما ساخته شدیم که حادثه بسازیم عادت کنیم، حادثه بسازیم عادت کنیم، حادثه بسازیم عادت کنیم... ماجراجویی کنیم، پرونده سازی کنیم، همه حادثه کنیم (چه ادبیات سخیفی!؟) ندیدی همین سال گذشته؟  
همه اینها رفت تو گاهشمار ایرانی ها و همش شد "عادت" !! آخه پدر بیامرز چرا "عادت" کنیم؟ مگه چی هستیم که باید "عادت" کنیم؟ مگه اگه بخوام یه "خرداد" دیگه بسازم باید کی و ببینم؟ اگه بخوام یه "خرداد" تازه تر با گل های سبز! قشنگ تر که تو هم توش نباشی! بسازم باید کی و ببینم؟ 

اه... چرا من دارم با این واژه "عادت" جر و بحث می کنم! بیخیال! امروز من بی خیالی رو طی کنم بهتره! 

نظرات 8 + ارسال نظر
آموزشکده خوارزمی شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:27 ب.ظ http://www.amoozeshkade.com/forum.php

سلام
اگه محصل هستی توصیه میکنم حتما به اولین انجمن تخصصی درسی ایران یه سری بزنی و از مزایای اون استفاده کنی.
اگه سوال یا مشکل درسی هم داری میتونی عضو بشی و سوالتو اونجا مطرح کنی تا اساتید آموزشی جوابتو بدن

ممنون از معرفی سایت خوب تان !!!!!!

محسن شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ب.ظ http://after23.blogsky.com

بدبختی دشمنان مام اینه که ما به همه چیز عادت داریم. ولی اونا ندارن.

آره دیگه.
همیشه همین طوره.
تازه یه چیز دیگه از بدبختی ما اینه که همیشه ما چشم به راه یه کار یه چیز "غیر قابل پیش بینی" هستیم!
این قصیه تو همه کارای ما رخنه کرده تو این جنبش هم همچنین!
همه چشم به راه یه معجزه... نمی دونم یه کاری هستند که هیچ برنامه ریزی قبلی توش نباشه.
و شوربختانه این خیلی بده...

حسام یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:51 ق.ظ http://hessamm.blogsky.com

خاتمی جایی گفته بود که مردم نباید منتظر قهرمان باشن و باید بدونن که قهرمان اصلی خودشون هستن و تا خودشون نخوان هیچ چیز درست نمی شه.

انگار مردم ما همیشه منتظر یکی هستن مثل زورو که بیاد و یک تنه با تمام بدها بجنگه و خوبی رو گسترش بده. ما هم مثل مردم آمریکای جنوبی عادت داریم به اینکه در خلوت غر بزنیم و اعتراض کنیم و در جامعه صدامون در نیاد... و این خیلی بده.

درسته. ولی امیدوارم زمان این معضل جنبش رو حل کنه!
من اصلن فکر نمی کردم موسوی و کروبی این چنین برخورد کنن. خوشحالم و احساس می کنم دارن درست برخورد می کنن.
همین ترویج هر شهروند یک خبرنگار خودش کلی معنا و مفهوم داره و کلی آینده داره..

:)

امین یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:08 ب.ظ

سلام ..

با عرض پوزش .. اهل هیچ حزب و باند و نواری نیستم .. حالا چه بهداشتی باشه و چه غیر بهداشتی !!

شاید آدم راحت طلبی به نظر برسم اما شرایط کنونیم به گونه ای نیست که بتونم یا بخوام که درگیر مسائل سیاسی بشم ..

به هر حال برای اونایی که راه شون درسته ٬‌ آرزوی موفقیت دارم .. همین !

یا حق

درود.

منم نیستم! مگه حتمن باید باشی که....

شرایط رو ما خودمون درست می کنیم نه؟

این رو تنها به یاد داشته باش اگه روزگاری هم برگشت و بچه هات بهت گفتم بابا اون روزهای خوب تو چی کردی؟ یه جوابی داشته باشی براشون!!!

امین یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:30 ب.ظ

راستش رو بخوای .. جز اون دسته از افرادم که یه زمانی تا یه جاهایی پیشرفت (دوست ندارم بازش کنم ..) بعد با حالت انزجار ازش دوری گزید !!

نگران اون بی چشم و رو هم نباش .. بهش میگم که داشتم جون میکندم تا در اون خراب شده به جایی برسم و برم ننه ات رو بگیرم و ... حالا توی چشم سفید جلوم رژه بری و ... البته ببین فرزاد ٬ حتی رسیدن به اون شرایط هم در اوضاع کنونی ٬ تخیلی کودکانه بیش نیست !!

هر چند که اگه پاش بیفته .. آره (!) فقط یه چیزی رو بدون عزیزم ٬‌الان اون قدر ناحق زیاد شده که پیدا کردن حق از رسیدن بهش سخت تره .. والسلام !
یا حق

فرزاد ؟؟؟
امین اشتباهی نیومدی ؟؟!!!!

امین دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ

مرگ !.. (-:
مگه این کامنت در جواب تو نبود ؟! حالا باز من اسم تو رو با اون فرزاد گردن شکسته اشتب کردم باید سطل رسوایی مون رو از بالا پشت بوم شوت کنی تو خونه همسایه ؟!! ((:

نه عزیزم .. اشتباه نیومدم .. فقط اسمت رو اشتباهی تایپ کردم (!) به همین سادگی و به همین بی مزگی .. کامنت های بی سر و ته امین !!

یا حق

چه دقرم منو فرزاد شبیه همیم :دی
خییییلی

اشتباهت قابل برگشت نبود دیگه !! بود بر میگشت!

امین چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:45 ب.ظ

راستش بنده یه زمانی فطرس بودم اما موضوع ارتباطم رو با این فطرس کاملا تکذیب میکنم !! ((:

من خیلی وقته که با اسم امین (یعنی خودم !) کامنت میذارم .. در جریانی که (-:

یا حق

در جریانم! آره.
من آخر نفهمیدیم شما یکی هستین یا نه :دی :دی

ولی بهش که فکر می کنم آن چنان هم مهم نیست امین.

:)

سبزه پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ

کاری نمیشه کرد کاریه که شده این دولت زور گو رو تخت نشسته و ما باید خفه خون بگیریم اگه هم اظهاره نظر کردیم باید تاوانشو باشکنجه واعدام و زندان و تجاوز به همجنسهای خودم پس بدیم من که میگم اخرش همین امریکا حمله میکنه و ترتیب همه ما رومیده.بایدسران این دولت رو به خدابسپاریم من که نمیبخشمشون چون همه خانوادمونو عزادار کردن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد