طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

طرح یک کویر

طرح یک کویر بهانه ای است برای نوشتن و کمی فکر کردن به روزهایمان....

جشن سده فرخنده باد

امتحان ها یکی پس از دیگری خراب و نابود میشد! ولی خوب این "نابودی" ها به پایان رسید و الان زمان آرامش است و بس! هر چند که این روزها همه آماده روزی بس بزرگ برای دوباره نشان دادن "چیزی" هستیم ولی خوب گفتم خالی از لطف نباشه  امروز را که روزی بزرگ برای فرهنگ و آیین کهن ایران و ایرانیان بود رو هم بهش بپردازیم. هر چند که دیر شده و همه آتش های خود را بر پشت بام خانه ها افروخته اند (اگر این کار را کرده اند) ولی هیچگاه برای پرداختن به روزی بزرگ دیر نیست. 

جشن سده رو همه ایرانیان شادباش می گویم. به امید روزهای فرخنده تر و بهتر در کناره هم که از "مام میهن"  به خوبی دفاع کنیم.. با هم و در کنار هم. پیروز باشید.

جشن «سَـدَه» بزرگترین جشن‌ آتش و یکی از کهن‌ترین آیین‌های گروهی و اشتراکی شناخته شده در ایران باستان است. در این جشن و در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه هر سال، همه مردمانِ سرزمین‌های ایرانی بر بلندای کوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش‌هایی برمی‌افروخته و هنوز هم کم‌‌وبیش بر می‌افروزند. مردمان نواحی مختلف در کنار شعله‌های آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانه‌های گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را می‌کنند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پردازند.

ستایش پاک تو را باشد، ای آتش پاک گهر،

ای بزرگترین بخشودهی اهورامزدا،

ای فروزندهای که در خوری ستایش را،

میستاییم تو را، که در خانه مانمان افروختهای

((آتش نیایش))

عکس از برگذاری جشن سده در کرمان به روز شنبه دهم بهمن ۱۳۸۸ خورشیدی است که توسط خبرگذاری مهر گرفته شده٬ برای دیدن سایر عکس ها لینک های زیر را ببینید. 

لینک شماره یک  - لینک شماره دو 

شامگاه چهلمین روز پس از جشن شب چله، آبان روز از بهمن ماه و در چلهی زمستان، جشن «سَدَه» یا «سَت» یا «سده سوزی» برگزار میشود.

جشن سده در نواحی مختلف با نامهای مختلفی شناخته میشود : در خراسان «سَرِه»، در نواحی اراک «جشن چوپانان»، در خمین «کُردِه»، در دلیجان «هَله هَله» و در بَدَخشان تاجیکستان به نام «خِرپَچار». در فراهان، سنگسر سمنان، چهار روز پیش و پس از سده را «چاروچار» و سردترین شب زمستان میدانند. همانگونه که میدانیم در ایران باستان سال به دو بخش تابستان بزرگ «هَمَه» و زمستان بزرگ «زَیِنَه» تقسیم شده بود که هریک را چَهره مینامیدند. بخش نخست که تابستان است از آغاز فروردین تا آخر مهر، یعنی 210 شبانه روز و بخش دیگر که زمستان بزرگ است از آغاز آبان ماه تا آخر اسفند یعنی پنج ماه به اضافهی روزهای کبیسه و به عبارت دیگر در سه سال نخستین 156 روز و سال چهارم 157 روز بوده است.

بنابراین سده عبارت است از 100 روز از آبان گذشته که سده یا سته نامیده میشود، یعنی 100 روز از زمستان گذشته است.

ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» مینویسد :

«... ایرانیان پس از آنکه کبس از ماههای ایشان برطرف شد، در این وقت منتظر بودند که سرما از ایشان برطرف شود و دورهی آن به سر آید، زیرا ایشان آغاز زمستان را از پنج روز که از آبان ماه بگذرد میشمردند و آخر زمستان ده روز که از بهمن ماه میگذشت میشد... و اهل کرج این شب را «شب گَزَنه» میگویند، یعنی شبی که در آن گزیدن زیاد است و مقصودشان این است که سرما شخص را در این شب میگزد ...»

و در کتاب «التفهیم» نیز دربارهی نامگذاری جشن سده آورده است :

«... و اما سبب نامش چنان است که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب ...»

نیایشی که در جشن سده خوانده میشود

آتش نیایش

می ستایم آتش را که آفریده ی اهورا مزدا ست ستایش پاک تو را باشد ای آتش پاک گهر ,ای بزرگترین بخشوده ی اهورا مزدا ,ای فروزه ای که در خوری ستایش را. می ستایم تو را که در خانه ی من افروخته ای ,سزاواری ستایش و نیایش را.برابر تو می ایستم برای نیایش با همه ی آئین های دین به دستی برسم و به دیگر دست چوب خوش بوی خشک که زبانه اش , روشن ,و سوزشش بپراکند بوی خوش را , و تو ای سزاوار ستایش بهره مند شوی از درخشندگی آن به هنگام سوختن و بوی خوش آن. در مهراب خانواده ,در آتشگاه آتشکده آتش روشن و تابنده ی اهورایی زبانه می کشد. نیایشگران به درگاهش سرود می خوانند و او خواستار است تا بهترین چوب خوش بوی و خشک را بر بسترش نهند و درودش گویند با برسم در دست گرفته و هوم آمیخته به شیر. درود و ستایش به تو , ای آتش اهورا مزدا. می ستایم این روشنی پاک و درخشان را,اینک که به ما آشکاری , توان و نیرویمان بخشای تا بهترین اندیشه و گفتار و کردار را داشته باشیم . یاریمان ده که با بدی و زشتی و دروغ پیکار کنیم . روان ما را پالوده گردان از بدی و راه بی فرجامی تا شایسته ی پرستش اهورای بزرگ باشیم .

به شما اهورایان این جشن بزرگ ایرانی را شاد باش میگویم.

این جشن در 10 بهمن ماه برگزار میشود. 

نظرات 8 + ارسال نظر
شهرزاد یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:38 ق.ظ

سلامم دوست قدیمی:
خوبی؟؟؟
جشن سده با یک روز تاخیر مبارک...
من اطلاعاتی داشتم در مورد این جشن و گفته های و نظرات بزرگان چون باید داشته باشم به خاطر رشته ی تحصیلیم..
نوشته های قبلیتم خوندم..خیلی خوب بود و تا حدود خیلی زیادی غمگین....
به توصیه های سلی خانومی هم بیشتر دقت کن در مورد نحو ی نگارش نوشته هات ...کتابای جمال میر صادقی و حتی دانشجوهاشو بخونی میتونه تا حدودی بهت کمک کنه من کلاساس این استاد میرفتم ولی سبکشو زیاد نمیپسندیدم ولی در مورد نحوه ی نگارش استاد بی نظیریست....
اگر تهران بودی آدرس کلاساشو میدادم که بری شاید کمکت کرد در نحوه ی نگارش البته نمیدونم عاقه مند هستی به نوشتن یا نه ولی وبلاگ نویسی خیلی با نوشتن بر روی کاغذ تفاوت داره...
متاسفانه به دلیل امتحانات و یک سری مشکلات یک مدتی نبودم..
بعدشم که اومدم زدم کلا سیسمتم مسنجرمو اول از همه با مهندسیام داغون کردم و همچنان در حالت داغون به سر میبره و فرصت نکردم درستش کنم...
دلم برای دوستانم تنگ شده بود و همون چند وقت یک بارم که میتونستم از احوالشون خبر بگیرم دیگه یا فرصت نکردم و یا نشد و زدم مهندسی کردم...
به هر جهت من دیگه در وبلاگ قبلیم نمینویسم و در وبلاگ دیگه حدود یک ماهی میشه که مینویسم....
خوشحال میشم که به من سر بزنی در ضمن ادرسمو هم تا حدودی پیش خودت محفوظ بدار:))))
پایدار باشی و موفق

به به
حال شما؟
کم پیدا. کلی تلاش کردم که پیدات کنم ولی نتونستم. هیچ آدرسی هم که ازت نبود جز همون که خودت گفتی.
با سلی صحبت می کنم برای این..
آدرس لاگ تازه ت رو هم که ننوشتی؟
پسس کوشش؟
منتظرم

حسام یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:06 ق.ظ

نمی دونستم هنوز هم این مراسم اجرا می شه.

پارسال برگذار نشد. یعنی کم و بیش برگذار شد ولی خوب امسال ظاهرن خوب برگذار شده. یزد هم بوده.

...... یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:21 ب.ظ

سلام خوبی
قشنگ بووود مثل همیشه
شاد باشی و موفق
خدا نگهدارت

درود
ممنون.

محسن دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:49 ق.ظ

من جشن را دوست دارم ولی نیایش؟؟؟

کجای نیایش رو؟
خوب اشتیاق زرتشتیان به آتش چیزی غیر قابل انکاره! به گفته دوستی "سر و ته همه چیز زرتشت به آتش برمیگرده..."
به کل این نیایش گفتار عمومی نیست و بین همه رایج نیست. گمونم یزدی ها به شدت به این گونه نیایش ها "عادت" کرده اند !!
ولی خوب درجاهای دیگه به کل با مراسم های گوناگون این جشن برگذار میشه..
بیشتر بخور بخوره تا نیایش!
پژمک.. آش..

مراسم های شهر اورامان کوردستان رو دیدین تا حالا؟

شهرزاد دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:02 ب.ظ

من ادما رو هرگز فراموش نمیکنم ولی این حس که احساس کنی فراموش شدی در یاد آدمهایی که همیشه به یادشون بودی خیلی سخته....
حس بدیه....

خوبه. این خیلی خوبه.
همیشه به یاد بودن و با یاد بودن به آدم انرژی میده.
هیچ چیز بهتر از این نیست که بدونی کسایی هستند که به یادت باشند..

فروغ ف سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:36 ق.ظ

درود روزبه عزیز:
خب راستش این سده ، زیباترین و به یاد ماندنی ترین سده ی زندگیم شد..!
با هزار و یک مشکل رفتم یزد و نیایشگاه پیر رهگذر آتش ، زیبایی اش و سپندینه ای این آخشیج رو با جان و دلم احساس کردم و با تمام وجود ای ایران رو خوندم...
به یاد همه ی شما

عکس هایی گرفتم (بیشتر فیلم گرفتم،اون وقت هنگ بودم!) که ضمیمه ی جستار بعدی خواهم گذاشت.

شادزی
دیرزی
مهرافزون

درود.
خیلی خوبه. خوب به حال تو. ما که اینجا به کل به هیچ و پوچ همه چیز گذشت و گذشت..

جشن سده سبز یزد رو هم که بی شک دیدی ؟!!

محسن چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:51 ب.ظ

کل نیایش رو.
آتش خیلی باشکوهه. یک بار مدتی زیادی روی لوله های گازی که آتش های اهواز را میسازند دراز کشیده بودم و زبانه های آتش رو که تا چند ده متر بلند بودند رو تماشا میکردم. سیری ناپذیر بود این شکوه. اونجا بود که فهمیدم چرا نیاکان ما آن را میپرستیدند.

؟
خیلی زیبا بود. الان تصور این صحنه در ذهن من میشه یه رویا !! خیلی زیباست.. هیچ چیزی تو زندگی من به پاکی و زیبایی آتش نمیشه.
یه خاطره خنده دار دارم از آتش..
شمال که بودیم یه بار تو یکی از ییلاق های رامسر یه آتیش بزرگ بزرگ درست کرده بودیم و یه چند ده نفری بودیم.
من هر جای این گرد آتش می نشستم این آتش می یومد سمت من!!
باورتون نمیشه شاید ده بار جای خودم رو عوض کردم ولی باز می یومد!

+یه حکایت کهن هست میگه..
هر کی که پول دار باشه آتیش می یاد طرفش!
اون شب ما فهمیدیم که چه اندازه دروغه این حکایت!

شهرزاد پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:55 ق.ظ

آرمان های خویش را به مقایسه ی معیار های دیگران بنیاد مکن.
تنها تو میدانی که بهترین در زندگی ات چگونه معنا می شود.
از کنار آنچه با قلب تو نزدیک است آسان مگذر بر آنها چنگ در اندازآنچنان که با زندگی خویش .
که بی حضور آنان زندگی مفهوم خود را از دست می دهد.
هر روز را همان روز زندگی کن و بدین سان تمامی عمر خود را به کمال زیسته ای
و هرگز امید را از کف مده.
آنگاه که چیز دیگری برای دادن در کف داری
همه چیز در آن لحظه ای به پایان می رسد که قدم های تو باز می ایستد.
رویاهایت را فرو مگذار که بی آنان زندگی را امیدی نیست.
و بی امید زندگی را آهنگی نباشد.
از روزهایت شتابان گذر مکن که در التهاب این شتاب
نه تنها نقطه ی سرآغاز خویش که حتی سر منزل مقصود را گم می کنی.
زندگی مسابقه نیست . زندگی یک سفر است .
و تو آن مسافری باش که در هر گامش
ترنم خوش لحظه ها جاری است.

(دکتر علی شریعتی..)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آپمممم
:)))



هر چی می کشیم از همین دوکتور علی شششریعتی ست !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد